شطر

وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ / بقره 149

شطر

وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ / بقره 149

شطر

۱ مطلب با موضوع «تک نگاری :: حوزه» ثبت شده است

داستانهای مگوی؛

شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۲۴ ب.ظ

هزاران ای کاش در کنج دلم خانه کرده و این روزها سر برآورده تا فریاد کند. به ما آموختند که فریاد را هم باید از روی حساب زد.حس کردم اگر این فریاد از دهان قلم برآید با حساب و کتاب تر است. فریاد از هزاران داستان مگوی.

سالهای سال است که حوزه علمیه ای ساخته اند. علمای فراوانی از آن سر برآورده اند و در آبشخور آن آب حیات نوشیده اند و علوم بسیاری در آن تولید شده اند. اگر چه فراز و نشیبهای فراوانی داشته ،اما در طول تاریخ منشا "خیرات و مبراتی" بوده که حیات امروز ما ، چه مادی و چه معنوی ، از آن است. امروز اگر اسلامی هست و پابرجاست، وسیله اش مجاهدتهای علمای حوزه است. این را نوشتم تا بگویم همه گذشته و اکنون قبول.

برشمردن نکته ها، نادیده گرفتن خوبیها نیست. سیاه نمایی هم نیست، دیدن نقصها برای برطرف کردن آنهاست. باید پذیرفت دردی در حوزه هست که درمان نشده است. باید پذیرفت نواقصی هم هست که می بایست برای رفع آن اندیشه کرد. قبول بیماری اول راه درمان است.

ریشه همه مشکلات ریز و درشت حوزه را باید در "عقب افتادگی " آن جستجو کرد.  عقب افتادگی در پایبندی به سنت ها نیست و  حق آنست  که می بایست در حفظ آن کوشید. درعدم قبول تجدد هم نیست. وقتی ما به حق تجدد را و فرهنگ آن را نپذیرفتیم، می بایست یک فرهنگ مترقی دیگر را ارائه دهیم. قبول که بالاترین فرهنگ،  فرهنگ اسلام است؛ اما آیا حوزه، تمام مسائل اسلام را فهمیده است   وآیا آنچه را که فهمیده توانسته است عرضه کند؟!

عقب افتادگی یعنی اینکه قدمی که می بایست در امروز برداشت به فردا موکول شود. عقب افتادگی یعنی از زمانه پیشی نگرفتن ؛ یعنی درجا زدن ؛ یعنی کند و بی حال و کسل راه پیمودن؛ یعنی به جای تولید علم ، مصرف کننده بودن؛ جواب مسائل مستحدثه دادن؛ دل خوش کردن به حل مساله ای که بیگانگان اصلش را یافته اند ؛ عقب افتادگی یعنی بانکهایی بر پایه ربا شکل بگیرند و بعد ببینیم آیا می شود اسلامی باشند یا نه؛ غافل از اینکه دیگر نان حلالی در جامعه مسلمان نمانده! تا برای آن بانک اسلامی دائر شود. عقب افتادگی یعنی فریاد اقتصاد اسلامی زدن اما روشی  برای اجرای آن نیافتن؛

یعنی دانشگاهها در علوم انسانی غربی غوطه ور باشند و دانشجویان تمام زوایای اندیشه ای کانت و دکارت و هگل و هیوم را شناخته باشند اما نام ملاصدرا و میرداماد را در حد نام یک خیابان بدانند.  پس از سی سال برپایی حکومت اسلامی ناگهان متوجه شویم که بنابر همان گفته های کارل پوپر و هیوم و بیکن در دانشگاههای ما تولید نظریه دینی می کنند و حالا که کار از کار گذشته است به خونخواهی دین به پا خیزیم.

عده ای از ما به تحصیل علوم دانشگاهی روی آورده ایم، غافل از اینکه فقط به مترجمان همان مفاهیم غربی اما به زبان مذهب تبدیل شده ایم. سال پیش وقتی رهبر معظم انقلاب از گرفتن مدرک افتخاری دکتری اساتید دانشگاهها ، سر باز زدند و فرمودند: "بگذارید همان طلبه ای که بودم باقی بمانم" ، به این حکمت اشارت داشت.

عقب افتادگی یعنی در یک کشوری حکومت اسلامی برپا شود و فقاهت در راس امور قرار گیرد و بعد همه به همدیگر نگاه کنند تا ببینند چه می شود . آیا فقیه برگزیده شده می تواند از عهده کار برآید یا خیر؟! اگر وظیفه احساس نکنند که چوب لای چرخ حکومت بگذارند!

در سال 1348 پس از تشکیل سازمان "اپک" و بروز حوادث جهانی ، قیمت نفت افزایش چشمگیری یافت. بنا شد برای جذب این پول ، در ایران سرمایه گذاری خارجی صورت پذیرد. در این ایام آیت الله سعیدی اعلامیه ای را با طلیعه نورانی " تکاد السموات یتفطرن..." ، در محکومیت آن صادر کردند. ایشان عملا با این سرمایه گذاری به مخالفت برخاست. همین مخالفت ها سبب شهادت ایشان شد.آنروز حکومت با طاغوت بود و امروز حکومت برای خداست. آیا رسالت حوزه های علمیه به پایان رسیده است؟

"پاسخگویی به مسائل مستحدثه حتما یک وظیفه است  ، اما در زمانی که شما قدرت نداشته باشید. وقتی قدرت دارید باید " محدث حادثه" باشید. یعنی باید نظام تکامل اجتماعی را براساس مقاصد الهی تاسیس کنید."(1)

تمام عقب افتادگیها از یک سو و عقب ماندگی مقدس مآبان از سوی دیگر. این مختص این زمان نیست و در طول تاریخ حوزه های علمیه، ردشان ظاهر و نمایان است. توصیف ایشان را می توان در این خاطره حضرت امام فهمید:

"روزی مرحوم آقای بروجردی، مرحوم آقای حجت، مرحوم آقای صدر، مرحوم آقای خوانساری رضوان الله علیهم ، برای مذاکره سیاسی در منزل ما جمع شده بودند. به آنان عرض کردم که شما قبل از هرکار تکلیف این مقدس نماها را روشن کنید. با وجود آنها مثل این است که دشمن به ما حمله کرده و یک نفر هم محکم دستهای شما را گرفته باشد. اینهایی که اسمشان مقدسین است- نه مقدسین واقعی- و متوجه مفاسد و مصالح نیستند ، دستهای شما را بسته اند." (2)  

عقب افتادگی صفت آنهاییست که عزم رفتن دارند ؛ ما را با آنهایی که در اصل رفتن تردید دارند کاری نیست. آنها نه عقبند ، نه پیش.

باید پذیرفت حکومتی در ایران شکل گرفته است که پسوند اسلامی دارد. در این میان حوزه های علمیه در پیدایش آن نقش خود را به خوبی ایفا کرده است. اما اگر امروز در جایی بلنگد، انگشت اشاره دوست و دشمن به روحانیت نشانه می رود.  حوزه ها نمی توانند از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنند. این را هم باید بدانیم که حکومت اکنون فقط نام اسلامی را بر خود دارد و تا برپایی حکومت واقعی اسلام فاصله ها بسیار است. در رساندن آن به سرمنزل مقصود حوزه های علمیه نقش مهمتری دارند.

 

پی نوشت:

(1)   استاد منیرالدین حسینی الهاشمی. کتاب معرفی دفتر فرهنگستان علوم اسلامی. صفحه 19

(2)   امام خمینی ( رحمت الله علیه ) . ولایت فقیه. صفحه 13

ن