شطر

وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ / بقره 149

شطر

وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ / بقره 149

شطر

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هنر» ثبت شده است

این اثر روح ندارد!

جمعه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۵۹ ق.ظ


آثار هنری یا زیبایند و یا زیبا نیستند و بر حسب این زیبایی بر مخاطب تاثیر دارند. اما چه چیز یک اثر را زیبا می کند؟ مایه ی زیبایی یک اثر چیست؟ چرا دیده شده یک اثر ساده هنری بر مخاطب تاثیری دارد که یک اثر هنری دیگر با یک پروداکشن عظیم بر مخاطب تاثیر چندانی نداشته است؟! آنچه باعث می شود انسان با دیدن یک اثر میخکوب آن شود چیست؟

به اعتقاد حقیر سبب زیبایی یک اثر در زنده بودن و یا نبودن آنست.

سوال دیگر دلیل زنده بودن یک اثر چیست؟ چرا یک اثر زنده است و اثر دیگر زنده نیست؟

لازم به ذکر است این زنده بودن به مانایی تعبیر نشود. یعنی منظور این نیست که به طور مثال چرا شعرهای حافظ پس از این همه سال که از سروده شدنشان می گذرد، هنوز هم تاثیر گذار است. البته نتیجه حرف در این مقال مانایی یک اثر را هم شامل می شود. اما اولا و بالذات منظور نظر نیست. دیده ایم اثری را که شاید لحظاتی از تولید آن بیشتر نگذشته ولی چنان تاثیری در مخاطب دارد که گویا این اثر در حال حیات است.

اثر هنری برای زنده بودن و حیات به چه چیز نیاز دارد؟

حقیر به این می اندیشد که درعالم زنده بودن اشیا به روحهایشان نسبت دارد. یعنی اشیائی که در اطراف خود می بینیم با توجه به داشتن روح دارای حیاتند.

اثر هنری هم برای زنده بودن به روح نیاز دارد و این روح را موثر به اثر می بخشد. پس موثر باید دارای روح بلندی باشد تا اثرش نیز دارای روح بلندی باشد. در رمانها این روح بلند را می توان در تعداد محدودی از آثار دید . در فیلم هم ؛ در گرافیک هم؛ در شعر هم؛ در نقاشی هم؛

گاهی شده است که یک اثر را دیده ای که از لحاظ چشم نوازی در رده های نخستین است اما زنده نیست  ، حیاط ندارد. از آنجا که در مخاطب تاثیر نمی گذارد.

اثری که در مخاطب تاثیر نداشته باشد زنده نیست پس زیبا نیست.

گاهی از اساتید بزرگ گرافیک اثری را می بینی که در آن قواعد زیبایی شناسی  این رشته به صورت کامل رعایت شده است ولی آن اثر زیبا نیست. در مخاطب تاثیر ندارد. چرا؟

به اعتقاد بنده این به همین مساله برمی گردد . آن اثر زنده نیست. دارای روح نیست.

اما از آن سو اثری را می بینی که قواعد به طور کامل در آن رعایت نشده است ولی در مخاطب تاثیر دارد. چرا؟

در تولید یک اثر هنری این نکته مهم و اساسی است که موثر برای تولید اثر باید دارای این ویژگی باشد که به اثر روح ببخشد.

بعضی از هنرمندان بیشتر از آنکه به این مساله بیاندیشند به این می اندیشند که اثری خلق کنند که داری نقص کمتری در قواعد باشد. همین و بس. اما هدف از تولید یک اثر هنری چیست؟ هدف تولید اثر هنری فقط اینست که ما اثری را تولید کرده باشیم و یا اینکه اثری را تولید کنیم که در مخاطب تاثیر بگذارد؟ همان دعوای قدیمی هنر برای هنر یا هنر متعهد. اگر فقط تولید اثر مهم باشد دیگر نیازی نیست به تاثیرگذاریش بیندیشی و اثر برای تاثیر گذاریست پس حتما باید به این مساله مه اندیشید. تفاوت آثار کلاسیک و مدرن در این تفاوت مهم است. تولستوی نویسنده جنگ وصلح معتقد است رمان برای تهذیب اجتماع است. او درای روح بلندی است و این روح بلند در اثر مهم او قابل مشاهده است.

آثار هنری شامل همه موارد می شود از سخنرانی گرفته تا نوشتن و شعر و داستان و فیلم و نقاشی و عکاسی.

اگر معیار ما در زیبایی در زنده بودن یا زنده نبودن اثر باشد به حقیقت هنر نزدیک تر خواهیم شد.

جمله ای از حضرت امام:

"هنر دمیدن روح تعهد است در انسانها"

ما در این انقلاب جز حرف امام و آقا راهی بهتر برای شناخت هنر از منظر واقعی اش نداریم.

دمیدن روح تعهد!

هنرمند با اثرش در روح تعهد می دمد. پس اثر هنرمند هم باید دارای روح باشد چراکه اگر غیر این باشد می شود نامه ملانصرالدین که باید همراه نامه اش برود تا برای دیگران بخواند.